تکثر مفهوم تروریسم و تبعات منطقه یی آن برای افغانستان

ساخت وبلاگ

 

سید مهدی منادی

مفاهیم در پی گسترش تکثر مصادیق و حوزه کاربرد آنها، متفاوت ساخته و پرداخته می شوند. یکی از مفاهیمی که روند تکثر برداشت در مورد آن افزایش یافته است، تروریسم است. تروریسم یکی از واژه های مبهم در عرصه بین المللی است که به علت پیچیدگی مفهوم و مصادیق آن با نوعی «بحران معنا» در تعریف و تحدید قلمرو آن مواجه هستیم. تعاریفی که از تروریسم و ابعاد آن ارائه شده بیش از آن که منطبق بر عینیت گرایی باشد، برگرفته از برساخته های گفتمانی و تبلیغی است. جفری سیمون پس از جمع آوری تعاریف مختلف، اعلام نمود حداقل 212 تعریف مختلف از تروریسم وجود دارد که در سراسر جهان مورد استفاده قرار می گیرد، از این تعداد90 مورد آن از سوی حکومت ها و دیگر نهادها به کار گرفته می شود. به یک تعریف عمومی تروریسم عبارت است از «استفاده غیر قانونی یا بهره گیری تهدید آمیز از نیرو یا خشونت فردی و یا گروهی سازمان یافته علیه مردم یا دارایی آنها به قصد ترساندن یا مجبور کردن جوامع و حکومت ها به دلایل ایدئولوژیک یا سیاسی». وجود این تکثر تعریف ها در حوزه تروریسم بیشتر ناشی از نکات ذیل است:

  1. اولویت منافع ملی و ابزاری نگریستن به تروریسم: برخی از کشورها براساس منافع ملی رهیافت ابزاری به تروریسم دارند و براساس آن به نوعی جدید از تروریسم به تروریسم دولتی شکل می بخشند.
  2. گروههای آزادی بخش نظامی و تروریسم: گروههای مبارز آزادیبخش نیز از خشونت استفاده می کنند و هداف سیاسی دارند. این گروهها، بر اساس اصل تعیین سرنوشت، در کنوانسیون های بین المللی دارای حقوق هستند. در صورتی که آنها به کشورهای دیگر فرار کنند، کشوری که آنها را در خود دارد، می تواند به استثنای اصل استرداد استناد نماید و از بازپس دهی آنها خودداری نمایند. در حالی که گروههای رادیکال تروریستی نیز از ابزار خشونت استفاده می کنند و با گسترش تهدید در میان مردم مشروعیت سیاسی دولت را برای تامین امنیت زیر سوال می برند.
  3. جریان های هویتی اسلام گرا و بهره برداری از ابزارهای تروریستی: مهم ترین ابزارهای مورد استفاده شده تروریست ها، بمب گذاری کور، ترور، گروگان گیری و آدم ربایی، جنگ های چریکی است که جریان های رادیکال اسلام گرا نیز از آن استفاده می کنند.  رایج و همگانی شدن استفاده از این ابزارها از سوی اقلیت های هویتی، تروریسم را به عنوان یک جریان در برابر ساختارهای سیاسی و اجتماعی تبدیل نموده است. در عین حال نزدیکی و الفت های هویتی کشورهای مسلمان با این گروهها، همکاری برای مقابله مشترک با آنها را زیر سوال برده است.

بنابراین تکثر برداشت و نگرش در مورد مفهوم و تعریف تروریسم یکی از بزرگترین چالش ها برای همکاری در مقابله با تروریسم میان کشورهای مختلف محسوب می گردد.  تفاوت نگرش در میان کشورهای آسیای مرکزی، پاکستان، افغانستان و کشورهای خاورمیانه در تعامل و یا مقابله به این گروهها به مثابه مهم ترین چالش محسوب می گردد که به صورت مختصر به این مناطق به صورت ذیل پرداخته می شود:

الف: افغانستان: افغانستان در قبال مقابله و یا مصالحه با تروریسم تعریف معطوف به ارزشهای داخلی را تعقیب نموده است. تعریف افغانستان از تروریسم بر اساس منافع ملی، بیشتر در قالب مقابله و یا مصالحه با تروریسم پنداشته می شود. مصالحه با طالبانی که پنداشته می شود امکان مصالحه به آنها وجود دارد. دوم مبارزه: در عین حالی که دروازه صلح به سوی طالبان باز گذارده شده است، جنگ در برابر طالبانی که حاضر به مذاکره و مصالحه نبودند، نیز پیش برده شده است. مصالحه و یا مبارزه هر دو امکان همکاری با کشورهای دیگری که در این رابطه فعالیت می کنند، وجود دارد و بر اساس این تعریف افغانستان ظرفیت گسترش همکاری با کشورهای منطقه را دارد.

ب: کشورهای آسیای مرکزی، سیانگیانگ و چچن:  گروههای اسلامی رادیکال در این حوزه ها بیشتر ماهیت گروههای آزادی خواه سیاسی را به خود گرفته اند. آنها تلاش می کنند تا بر اساس ایدئولوژی اسلام، مردم مسلمان را بر ضد ساختار دولتی هدایت نمایند. این کشورها با همکاری روسیه برنامه و تعریف مشترک برای مقابله با رادیکالیزم و جدایی طلبی  را پیش می برند. با توجه به مشترک بودن این اهداف در میان این کشورها، بیشتر امکان همکاری میان آنها به وجود می آید. بر اساس این تعریف، نفوذ روسیه  بیش از هر زمان دیگر بر جمهوری های تازه تاسیس آسیای مرکزی تقویت می گردد. از این رو هر گونه همکاری با کشورهای آسیای مرکزی در مورد مبارزه با تروریسم از طریق روسیه بیشتر تسهیل می گردد. دره فرغانه و چچن از جمله نقاط خطرناکی است که بیش از 8 هزار تروریست را در طول 12 سال گذشته به افغانستان ارسال نموده که بر اساس آنها، جان صد ها  و یا هزاران بیگناه در خاک افغانستان گرفته شده است.

ج: پاکستان: از دیرباز پاکستان نگرش ابزاری و مصالحه جویانه با گروههای رادیکال را دنبال نموده است. براین اساس تعریف پاکستان از تروریسم به مثابه ابزاری مشروع برای حفظ و افزایش منافع ملی بهره می برد. بهره برداری ابزاری از این گروهها در سیاست خارجی این کشور، فرصت خوبی را برای منفعت پاکستان در تعامل با کشورهایی همچون افغانستان و هند فراهم ساخت. طرح بهره برداری ابزاری از گروههای تروریستی، تمامی فرصت های همکاری میان کشورها را برای مبارزه مشترک با تروریسم از بین برد و تردید و شک کشورها را نسبت به  یکدیگر افزایش داد. اما با گسترش تهدید این گروهها علیه مردم پاکستان به نظر می رسید که طرح مصالحه و مبارزه با این گروهها بیش از هر زمان دیگر تقویت یافته باشد. بر اساس این طرح برنامه احتمال همکاری میان کشورها می تواند افزایش یابد، اما کمتر کشوری می تواند به پاکستان در این رابطه اعتماد نماید. با این حال چین با سرمایه گذاری درازمدت در بند گوادر در خاک پاکستان، بیشتر می تواند از پاکستان درخواست توضیحات و گسترش همکاری برای مبارزه با تروریسم را نماید.

د: عربستان و دیگر کشورهای عربی: تعریف این کشورها از تروریسم، بیشتر به عنوان یک ابزار مشروع برای گسترش منافع ملی آنها پنداشته می شود. این تعریف کمتر فرصت همکاری با آنها را برای کشورهای دیگر میسر می سازد.

در میان تعاریف به نظر می رسد که کشورهای آسیای مرکزی، روسیه و چین تعریف مشترک با افغانستان داشته باشند. در سوی دیگر اهمیت چین در اقناع پاکستان و روسیه در مدیریت تروریسم کشورهای آسیای مرکزی، نقش مهمی در شکل گیری تعریف واحد و اقدامات مشترک برای تروریسم داشته باشند. در سوی دیگر تعریف هند و ایران از تروریسم نیز با افغانستان تقریبا مشترک است، بنابراین داشتن هند، چین، روسیه و ایران برای شکل گیری تعریف واحد و اقدامات مشترک امری ضروری به نظر می رسد. در ضلع دیگر، مبارزه با تروریسم هیچ تناقضی با همسویی ما با امریکا ندارد، امریکا نیز برای مبارزه با تروریسم در افغانستان پایگاه نظامی ایجاد نموده است، همکاری افغانستان با کشورهای مهم منطقه آنها را در اتحاد طبیعی با آمریکا قرار می دهند.

 

 

 

محور های سیاست افغانستان و پاکستان؛ از تعارض به مدیریت...
ما را در سایت محور های سیاست افغانستان و پاکستان؛ از تعارض به مدیریت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : monadisolh بازدید : 244 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 17:37