مولفه های توسعه گرای سیاست خارجی افغانستان در همکاری با عربستان

ساخت وبلاگ

سید مهدی منادی

استاد دانشگاه و پژوهشگر روابط بین المل

منبع روزنامه هشت صبح افغانستان

در یک رهیافت واقع گرا از عقلایی پنداشته شده است که سیاست خارجی باید در امتداد سیاست داخلی باشد. یعنی هرگونه جهت گیری در محیط بیرونی باید در امتداد عوامل و مولفه های درونی همچون منافع ملی، بُعد ذهنی و عینی آن با در نظر داشت عناصر اقتصادی، تاریخی و فرهنگی صورت گیرد. جهت گیری مناسب یک کشور در امتداد مولفه های درونی به صورت مستقیم و غیر مستقیم از یک سو باید منجر به افزایش منافع ملی یک کشور در محیط بیرونی گردد و از سوی دیگر موجب وحدت و یکپارچه گی  درونی گردد. هر گونه جهت گیری غیر متوازن در سیاست خارجی که نامتوازنی در محیط بیرونی تلقی گردد، بی گمان موجب نامتوازنی در مولفه های هویتی درونی یکی کشور نیز خواهد شد. جهت گیری اخیر رئیس جمهور در قبال عربستان و ائتلاف شکل گرفته در برابر حوثی ها زمانی می تواند در امتداد ارزشهای فرهنگی و هویتی اکثریت جامعه افغانستان تفسیر گردد، که کعبه شریف در عربستان مورد تهدید مستقیم قرار گرفته باشد. این موضوع در جهت گیری داکتر عبدالله عبدالله رئیس اجرائیه نیز در نظر گرفته شده است. پاکستان نیز  در ابتدا همسویی خویش را در قبال ائتلاف عربستان سعودی اعلام نمود، اما در آخرین خبر از فارین پالسی مشاهده می شود که پاکستان اعلان کرده است که بر اساس منافع ملی پاکستان هر گاه کعبه شریف با خطر از طرف حوثی های مواجه شود، پاکستان بر اساس ارزشهای اسلامی باور مند به آن وارد اقدامات نظامی در همسویی با عربستان و ائتلاف شکل گرفته اقدام خواهد کرد. بر این اساس چنین اقدامی به صورت اعلامی در همسویی با عربستان، امریکا، پاکستان، ترکیه و دیگر کشورهای عربی بر اساس ارزشهای دینی مردم افغانستان، می تواند افغانستان در موضع بی طرفی مثبت در سیاست خارجی با ضلع خاورمیانه یی قرار دهد. تعقیب چنین سیاستی احتمال گسترش نفش فعال عربستان و جریان رادیکال به خصوص ملایان رادیکال این کشورها را در مذاکرات صلح افغانستان تقویت می کند و افغانستان می تواند از خط مقدم جنگ علیه کفر خارج گردد. در صورتی که این سیاست ماهیت اعمالی در تعامل با این ضلع منطقه یی افغانستان پیدا نماید، نه تنها نامتوازنی را در سیاست خارجی تقویت می کند، بلکه چند دسته گی در سیاست های داخلی و بروز اختلافات در میان مردم و نخبگان داخلی افغانستان را به همراه می آورد. در بدترین سناریو اتخاذ این تصمیم، مولفه های چند دسته گی در بسترهای متکثر قومی را  با توجه به شرایط حساس همپذیری فرهنگی مردم افغانستان افزایش می دهد. چنین سیاستی افغانستان را از کشوری با سیاست بی طرفی به سمت کشوری با سیاست مداخله گر پیش می برد. در شرایطی که هنوز مراحل اولیه خنثی سازی تهدیدات بیرونی، حساسیت زدایی داخلی و بیرونی، تفاهم سازنده  که از جمله مولفه های سیاست خارجی توسعه گرا محسوب می گردند، مرفوع نگردیده است.  بر اساس مولفه های سیاست خارجی توسعه گرا افغانستان نیازمند طی نمودن چهار مرحله مهم در تعامل با کشورهای منطقه بر اساس تجربه تاریخی خویش دارد. تعقیب نمودن مراحل ذیل نه تنها موجب تقویت پرستیژ بین المللی افغانستان می گردد، بلکه موجب تقویت هویت ملی در داخل می گردد.

-        خنثی سازی: بر اساس تجربه تاریخی افغانستان کشوری بوده که مولفه های متکثر هویتی و قومی آن بر اساس مداخلات کشورهای همسایه تجربه شکاف های موازی و متعارض را نموده است. در امتداد سیاست خارجی توسعه گرا لازم است که دولت افغانستان، برنامه مشخص و درست مداخلات کشورهای منطقه را در گسترش ناامنی در افغانستان خنثی سازد، بخشی از این سیاست در داخل و بخش مهم آن در محیط بیرون افغانستان قرار دارد، که از طریق جهت گیری های درست تامین خواهد شد.

-         حساسیت‌زدایی و همراه سازی: موقعیت استراتیژی افغانستان و تعقیب سیاست خارجی کثیر المحور- اتحاد و ائتلاف بر اساس میکانیزم موازنه مثبت و منفی در تعامل با کشورهای منطقه ضرورت حساسیت زدایی و همراه سازی را بیش از هر زمان دیگر در دهه تحول می طلبد. بر این اساس حساسیت موجود میان کشورهای درون منطقه یی و بیرون منطقه یی و تقویت همکاری منطقه یی  از جمله رسالت های دستگاه دیپلماسی افغانستان است.

-         تفاهم سازنده: همجواری افغانستان با آسیای جنوبی، آسیای مرکزی و خاورمیانه و وجود منافع متعارض، اختلاف زا و مشترک در تعامل با این حوزه ها؛ اصل تفاهم سازنده را بیش از هر زمان دیگر تقویت می کند. تحول منافع متعارض به منافع مشترک و یا موازی و تقویت منافع مشترک از جمله اصول تفاهم سازنده در دیپلماسی منطقه یی افغانستان است. بر اساس ایجاد  محور منافع متعارض در ضلع خاورمیانه یی ما در صورت شکل گیری سیاست اعمالی در ائتلاف عربستان را از اصل تفاهم سازنده دور می سازد. به نظر می رسد که افغانستان لازم است تنها به سیاست اعلامی اکتفا نماید.

-         هنجارسازی: تقویت دیپلماسی همکاری و برنامه های اقتصادی  نیازمند افزایش اعتماد و جهت سازی بر اساس منافع ملی است. اعلام حمایت افغانستان به صورت اعلامی در همکاری با عربستان، ما را در همسویی با جریان غالب خاورمیانه یی قرار می دهد و این موضوع می تواند در امتداد افزایش منافع امنیتی(پروسه صلح و خروج افغانستان در محراق توجه رادیکالیزم) و منافع سیاسی(همسویی با جریان غالب خاورمیانه یی) ما تفسیر گردد؛‌ اما ورود افغانستان در مناسبات اعمالی و مداخله نظامی ما را وارد بدترین سناریو در مناسبات ملت-دولت سازی خواهد برد.

اگر چه در مورد جزئیات ثانویه اعلام حمایت افغانستان از ائتلاف شکل گرفته عربستان در مقابل حوثی ها نوع چند دسته گی مشاهده می شود، با این حالا به نظر می رسد که حمایت افغانستان از عربستان مشروط به وجود خطر مستقیم نسبت به مکه شریف باشد. افغانستان در خاورمیانه  افغانستان در شرایطی نیست که بتواند در اقدامات نظامی با عربستان در مقابله با حوثی های یمن همکاری عملی نماید. هنوز مولفه های فراوانی پیش روی سیاست خارجی توسعه گرا افغانستان وجود دارد که هر کدام از آنها نیازمند اقدامات اعلامی و اعمالی بیشتر است. مولفه های ذکر شده در این نگارش از جمله مهم ترین عناصر تقویت کننده سیاست خارجی بی طرفی مثبت در منطقه است که می تواند، بیشترین نمایندگی از سیاست داخلی نماید.تعقیب این مولفه های این نوع سیاست، با در نظر داشت ویژگی های جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی افغانستان بیشترین همسویی را با سیاست داخلی افغانستان دارد و در تعاملات بین المللی بیشترین سطح توازن را به همراه خواهد داشت. 

محور های سیاست افغانستان و پاکستان؛ از تعارض به مدیریت...
ما را در سایت محور های سیاست افغانستان و پاکستان؛ از تعارض به مدیریت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : monadisolh بازدید : 260 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 17:37